ایام

یک مشت حرفِ پَرت و تباه

ایام

یک مشت حرفِ پَرت و تباه

آیین رقص بر روی تابه‌های بیابان تمام شد.

اگر زمان محلت دهد این صفحه‌ را از بین می‌برم.

آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۴/۰۸
    ق
  • ۹۸/۰۲/۰۵
    هم
آخرین نظرات

نگکخج

يكشنبه, ۲ دی ۱۳۹۷، ۰۲:۲۸ ق.ظ
این وضعِ بیهودگی آدم را از به یاد آوردن هم می‌اندازد.
ملال هم نیست حتی. ملال وزن دارد لااقل. یک چیزی هست. این بیهودگی عین این ست که حافظه نداری. یاد نداری. حرف، وزن، رنگ، کلمه. هیچ که هیچ. پرت پشت پرت پراکنده می‌کنی توی هوا که بی سمت‌اند. نمی‌دانم دیشب بود یا کِی که آنقدر این شدید شده بود که هربار، فورا زل می‌زدم توی چشم اطرافیانم که ببینم چه قدر کلافه‌شان کرده‌م.
پشتِ پرت مخفی می‌شوی.
نمی‌دانم این چه کار بیهوده‌ای ست که می‌نویسم و اینجا می‌گذارم. فقط حوصله‌م سر می‌رود و فکر می‌کنم که خب یک کاری هم بکنم لااقل. پاک می‌کنم و باز از اول، بعد هم نمی‌دانم با تایپ شده‌های بیهوده‌ام چه کنم. بی‌خود ثبت می‌کنم علی الحساب.
  • ۹۷/۱۰/۰۲
  • فاطمه کریمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی