ایام

یک مشت حرفِ پَرت و تباه

ایام

یک مشت حرفِ پَرت و تباه

آیین رقص بر روی تابه‌های بیابان تمام شد.

اگر زمان محلت دهد این صفحه‌ را از بین می‌برم.

آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۴/۰۸
    ق
  • ۹۸/۰۲/۰۵
    هم
آخرین نظرات

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

حهتت

شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۸، ۰۶:۱۵ ب.ظ

این‌که نشانِ خودم را نمی‌توانم پیدا کنم عصبانی‌ام می‌کند. تا حد زیادی عصبانی‌ام و بیشتر هم نمی‌توانم بگویم.

  • ۰ نظر
  • ۳۱ فروردين ۹۸ ، ۱۸:۱۵
  • فاطمه کریمی

ح

سه شنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۱۷ ب.ظ

توی دهان‌اش مار دارد که می‌بینم از امتدادِ پیچش به دور حلق و حنجره‌اش پیدا شده‌ست، بریده بریده نفس بیرون می‌دهد چون که در میانه مار نفس می‌بلعد.

زهر که از پایانه‌ی رگ‌ها توی حفره‌ها جمع می‌شود، می‌سوزاند، و حفره بسط می‌‌دهد که درنهایت یک حفره بماند از ابتدا و انتها.

و حافظه را مار خورده‌ست و سفیدیِ مانده نقشِ گذشته می‌گیرد.

نقشِ کلماتِ مرموزی که خوانده نمی‌شوند، نمی‌توانم بخوانم. سواد ندارم. و بعد که کلمات از چشمِ من ناامید می‌شوند، از شکل می‌افتند و می‌تکَند و از دیدِ چشم می‌افتند.


  • ۰ نظر
  • ۱۳ فروردين ۹۸ ، ۱۳:۱۷
  • فاطمه کریمی

خواب‌ها

سه شنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۳۷ ب.ظ

نمی‌دانم این داستان ادامه پیدا می کند یا نه اما بایدببنویسم که  عجیب‌ترین خواب‌هایم را طی بیست و یک سالگی‌ام دیده‌ام

خوابِ پوستِ تکیده شده. خواب‌های همیشگی مربوط به مادرم. جان شکافته‌ی پدرم.

خوابِ تکرارشونده‌ای که در آن پیِ مسافر‌خانه‌ای می‌گردم که غذای جوانِ عربی را به او برسانم و پیدا نمی‌کنم و دیر می‌شود و غذا توی دستم می‌ماند. باید غذا را می‌رساندم. سفارش مادرش بود.

سال‌های بیست و بیست‌ویک چنین‌اند شاید. در هذیان و یاوه.

  • ۰ نظر
  • ۰۶ فروردين ۹۸ ، ۱۳:۳۷
  • فاطمه کریمی