ایام

یک مشت حرفِ پَرت و تباه

ایام

یک مشت حرفِ پَرت و تباه

آیین رقص بر روی تابه‌های بیابان تمام شد.

اگر زمان محلت دهد این صفحه‌ را از بین می‌برم.

آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۴/۰۸
    ق
  • ۹۸/۰۲/۰۵
    هم
آخرین نظرات

زن

جمعه, ۲۰ مهر ۱۳۹۷، ۰۲:۵۳ ب.ظ
یک آبادی بود که فقط با یک زن آبادی شده بود
زن هر شب قبل از خواب، موهایش را از بیخ کوتاه می‌کرد و بعد صبح که میشد برای ره‌گذر‌های احتمالی نان می‌پخت، از چاه آب می کشید، و از گاو شیر می‌دوشید و سرِ راه می گذاشتشان.
تمام ِ آبادی را آب و جارو می کرد، اما هیچ کسی نمی‌آمد و نمی گذشت، شیرِ گاو خراب می‌شد و نان خشک می‌شد. مو‌هایش مدام بلند میشدند و او هر شب پیش از خواب آن‌ها از بیخ کوتاه می کرد
اما یک شب یادش رفت موها را ببرد
موها رشد کردند و دور گلویش پیچیدند و خفه اش کردند
  • ۹۷/۰۷/۲۰
  • فاطمه کریمی

نظرات (۱)

  • عرفان پاپری دیانت
  • این همون زنِ عزیزی نیست که رفت توی چاه و تمامِ زیبایی‌شُ از دست داد؟
    پاسخ:
    همونی که وقتی بیرون اومده بود پیر شده بود؟
    اما این زن، بیهوده می‌میره.

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی