زرذد
چهارشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۸، ۱۱:۰۰ ب.ظ
من سالهاست دور ماندهام از تو
و بهانهای نیست برای اینکه استخوانهای نحیف ما در هم بروند.
و ببین حبیبی
چون مارهایی شدهایم که فلسهایشان گرمای هیچ تنی را هدیه نگرفتهاند جز آنگاه که بلعیده باشند. گرمای تن هم را هدیه نگرفتهایم جز آنگاه که بلعیده باشیم. و من دور ماندهام از تو.
اما در سرمای حافظه گرمای بلعیدنت را در میان استخوانهام نگاه داشتهام اگر که در یاد تو باشد.
- ۹۸/۰۹/۱۳