رویا
چهارشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۱۱ ب.ظ
قلم به دست گرفته بود و رویاهایش را نقش می زد روی دیوار و رنگ می زد. بعد چند قدم عقب می رفت و نگاه میکرد و لبخند می زد
لبخند ریشه می زد و ریشه ها به سمت قلباش حرکت می کردند
اما قبل از آن که به قلباش برسند، نقشِ رویا ها بر دیوار جمع میشد و شکلِ سنگ می شد،
سنگها از دیوار جدا میشدند و می خوردند توی صورتش
چشمانش را کور می کردند و دندان هایش را خورد.
۲۳ مرداد
لبخند ریشه می زد و ریشه ها به سمت قلباش حرکت می کردند
اما قبل از آن که به قلباش برسند، نقشِ رویا ها بر دیوار جمع میشد و شکلِ سنگ می شد،
سنگها از دیوار جدا میشدند و می خوردند توی صورتش
چشمانش را کور می کردند و دندان هایش را خورد.
۲۳ مرداد
- ۹۷/۰۵/۲۴