ایام

یک مشت حرفِ پَرت و تباه

ایام

یک مشت حرفِ پَرت و تباه

آیین رقص بر روی تابه‌های بیابان تمام شد.

اگر زمان محلت دهد این صفحه‌ را از بین می‌برم.

آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۴/۰۸
    ق
  • ۹۸/۰۲/۰۵
    هم
آخرین نظرات

لرزش

پنجشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۳۶ ب.ظ
از انگشتِ شصت دست‌اش یکهو لرزیدن شروع میشد، بعد به همه‌ی انگشتانش کشیده میشد، و بعد به دندان هایش.
دستانش را بهم قفل می‌کرد، و فک‌اش را روی هم فشار می‌داد، لرزش ساکن می‌شد.
اما مدتی بعد، از همان شصت شروع می‌شد تا دندانِ آخر
یک روز همین که انگشت شصت شروع کرد به لرزیدن، یک چاقو برداشت و سریع زد روی بنِ انگشتِ شصت و قطع‌اش کرد و معلوم نشد که انگشت به کجا پرید، اما از بنِ انگشت به جای خون، موریانه بیرون ریخت.
تمامِ موریانه‌های تن‌اش از بنِ انگشت بیرون ریختند
بعد چهارطاق بدون انگشتِ شصت روی زمین دراز کشید و نفس‌اش را بیرون داد.
۲۵ مرداد
امروز دست‌هام به غایت روی بندری high بودند
از شصت تا دندانِ آخر
  • ۹۷/۰۵/۲۵
  • فاطمه کریمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی